فیلم سه بعدی بلوری فوق العاده شکارچی خون آشام” DVD BLUREY 3D MOVIE VamPire HUNTER

فیلم سینمایی سه بعدی بلوری فوق العاده شکارچی خون آشام” DVD BLUREY 3D MOVIE VamPire HuNter
آبراهام لینکلن:
شکارچی خون آشام فیلمی است با ژانر اکشن، ترسناک و سه بعدی که در ژوئن
۲۰۱۲ اکران می‌شود. این فیلم بر اساس رمانی با همین نام ساخته شده‌است.
تیمور بکمامبتوف کارگردان این فیلم است. تیم برتون و تیمور بکمامبتوف نیز
تهیه کننده این فیلم هستند. بنجامین واکر (در نقش آبراهام لینکلن)، دومنیک
کوپر، آنتونی مکی، مری الیزابت وینستد و روفوس سیول می‌باشند. بودجه این
فیلم ۶۹ میلیون دلار است. فیلم ساخته کشور آمریکا و زبان آن انگلیسی است.
فیلمبرداری این فیلم در ایالت لوئیزیانا فیلمبرداری شده‌است.
 داستان
فیلم بر این اساس است که مادر آبراهام لینکلن به وسیله یک جاندار فراطبیعی
کشته می‌شود. این موضوع باعث تحریک رئیس جمهور برای درهم کوبیدن این خون
آشام و برده داران همدستش می‌شود.
VamPire HuNter

• کارگردان        تیمور بکمامبتوف
• تهیه‌کننده     تیمور بکمامبتوف و تیم برتون
• بازیگران         بنجامین واکر (در نقش آبراهام لینکلن)، دومنیک کوپر، آنتونی مکی، مری الیزابت وینستد و روفوس سیول
• تاریخ‌های انتشار    ژوئن ۲۰۱۲
• کشور          ایالات متحده
• زبان            انگلیسی
• هزینهٔ فیلم     ۶۹٬۰۰۰٬۰۰۰ دلار

VAMPIRE HUNTER
یکی
از مباحث مورد علاقه آمریکایی ها که قدمتی چند صد ساله دارد، این هست که
بتوانند از شخصیت های معروف تاریخ کشورشان را در شرایط های مختلف تصور
کنند.1 به عنوان مثال شما اگر نگاهی به تاریخ آمریکا بیندازید می توانید
ببینید که اَبرقهرمان های داستانهای کمیک که همواره وظیفه نجات کره زمین و
مردم را داشته اند، در مواردی هم به شرایط اجتماعی مردم نزدیک شده اند و
حتی دیده ایم که شخصیت ” کاپیتان آمریکا ” به تبعیت از شرایط کشور آمریکا
در دهه ی 80 که به تازگی بحث ” همجنسگراها ” مطرح شده بود، در کتابهایش در
این سالها با فردی ” همجنسگرا ” در ارتباط بود! با نگاهی به این موضوع به
راحتی می توان پی برد که مردم آمریکا علاقه زیادی دارند تا قهرمان ذهن
فانتزی شان افراد معروف در دنیای واقعی باشد ( چه آبراهام لینکن باشد و چه
جاستین بیبر! ).
« آبراهام لینکن : شکارچی خون آشام / Abraham Lincoln:
Vampire Hunter » یکی از همین داستانهایی است که در آن آبراهام لینکن (
شانزدهمین رئیس جمهور ایالات متحده و مشهورترین آنها که وضعیت فعلی این
کشور مدیون زحمات اوست ) قرار است در دنیای خون آشامها سیر کند! این داستان
پیش از این در کتابی به قلم « ست گراهام اسمیت/ Seth Grahame-Smith » به
رشته نگارش درآمده بود که فروش خیره کننده ای را هم به خود دید و تا هفته
ها در صدر جدول پر فروش ترین کتابها قرار داشت. به همین جهت تیم برتون و
تیمور بکمامبتوف تصمیم گرفتند تا این داستان عجیب و غریب را تبدیل به فیلمی
سینمایی کنند و تحویل طرفداران ژانر خون آشام دهند. حال باید دید این
داستان که بسیاری از افراد آن را ” احمقانه ” خوانده اند، آیا می تواند
مورد اقبال عمومی قرار گیرد یا خیر.
داستان فیلم از این قرار است که در
دوران بچگی آقای آبراهام لینکن، جماعت خون آشام به سراغ مادرِ آقای لینکن
می روند و او را به دیار باقی می فرستند. این موضوع سبب ایجاد کینه در دل
آبراهام لینکن از خون آشامها می شود و او با خود عهد می بندد که روزی
انتقام خون مادرش را بگیرد. سالها می گذرد و حالا کشور ایالات متحده مورد
تهدید خون آشامها قرار گرفته و آبراهام لینکن هم که خاطره خوبی از خون
آشامها ندارد، تبر مخصوصش را بر می دارد و یک تنه به دل خون آشامها می زند
تا هم کشورش را نجات داده باشد و هم اینکه انتقام مادرش را گرفته باشد!
تماشای
« آبراهام لیکن… » با آن شمع بالای قتل عام خون آشامها اصلاً کار سختی
نبود اگر فیلم تا این حد خودش را جدی نمی گرفت. متاسفانه « آبراهام
لینکن… » به جای اینکه یک اکشن صرف باشد و تنها هدفش سرگرم کردن مخاطبش
باشد، در بخشهایی از فیلم شروع به صحبت درباره ایالات متحده آمریکا می کند و
بخشی از سیاست این کشور را هم ورق می زند تا از طریق کار فرهنگی هم کرده
باشد! اما در عمل این تصمیم موجب بهم خوردن ریتم اکشن فیلم شده تا حدی که
ما نمی دانیم قرار هست تاریخ ایالات متحده و سخنرانی های جذاب آبراهام
لینکن را تماشا کنیم یا شاهد یک اکشن به سبک « ون هلسینگ/ Van Helsing »
باشیم.
البته خودِ بکمامبتوف ( واقعاً تلفظ اسمش سخت هست!) معتقد هست که
برای تماشای این فیلم باید تماشاگر تمام و کمال ذهنش را آماده مواجه با
همه جور تغییر و تحول تاریخی کند تا جایی که شاید تاریخ ساز ترین شخصیت
آمریکا، خود خون آشام بوده باشد! اما با تمام این صحبت ها باز هم در هنگام
تماشای « آبراهام لینکن … » نمی توان به راحتی از کنار تحریف های تاریخی
فیلم گذشت چراکه این دوره از تاریخ آمریکا بدون شک مهمترین دوره تاریخی این
کشور محسوب می شود و حالا ادغام این دوره با خون آشامها و پذیرفتن آن از
جانب تماشاگر، کار بسیار مشکلی هست. اما اگر بخواهیم خودِ آبراهام لینکن و
تمامی فعالیت های تاریخ سازش را نادیده بگیریم و تنها او را در این فیلم یک
قهرمان معمولی ببینیم،3 باید بگویم که « آبراهام لینکن … » یک اکشن خوب و
یکدست هست که می تواند مخاطبین این نوع فیلمها را راضی نگه دارد.
کارگردان
فیلم تیمور بکمامبتوف است که در سال 2008 اکشن جذاب « تحت تعقیب » را با
حضور آنجلینا جولی روانه سینماها کرده بود. بکمامبتوف کارگردانی است که
اکشن را به خوبی می شناسد و جلوه های ویژه چشم نواز هم یکی از مزیت های
تماشای فیلمهای اکشن اوست. در « آبراهام لینکن… » صحنه های نبرد فراوانی
بین خون آشامها و لینکن وجود دارد که تماشای آنها به لطف فیلمبرداری عالی
کلب دشانل، بسیار تماشایی و جذاب هستند. بکمامبتوف صحنه های نبرد با خون
آشامها را در محیط های بسته بیشتر به سبک سری فیلمهای « ماتریکس/ Matrix »
رهبری کرده به این صورت که تقریباً در هر ضربه ای که طرفین به یکدیگر وارد
می کنند شاهد استفاده از تکنیک ” اسلوموشن ” هستیم که جلوه خاصی به مبارزات
داده. اما اوج کار جلوه های ویژه فیلم مربوط به صحنه های بیرونی و خصوصاً
جنگ با انبوهی از آتش خانه و انفجارها می باشد که تماشایش واقعاً لذت بخش
است. پیشنهاد من این هست که « آبراهام لینکن… » را حتماً بصورت سه بعدی
ببینید چراکه افکت های زیبایی در فیلم وجود دارند که به سه بعدی دیدنش اش
می ارزد.
بنجامین والکر در نقش آبراهام لینکن به اندازه کافی جا نیفتاده
است. تیم گریمور سعی زیادی کرده اند تا این بازیگر جوان و نسبتاً ناشناخته
را تبدیل به ابراهام لینکن کنند و باید گفت که از لحاظ جزییات صورت والکر
کاملاً شبیه تصاویر باقی مانده از لینکن هست. والکر در سکانس های اکشن عالی
است و در این بخش نمی توان از او ایرادی گرفت اما مشکل زمانی هویدا می شود
که وی سعی می کند خودِ لینکن باشد و توصیفات آورده شده از لینکن واقعی را
به تصویر بکشد، در اینجاست که مشخص می شود والکر هنوز بازیگر پخته ای نشده و
سالها زمان نیاز هست تا بتواند در نقش زندگی کند.4
در مجموع فکر می کنم
« آبراهام لینکن : شکارچی خون آشام » به دلیل اکشن مناسبی که دارد ،
بتواند مورد پسند مخاطبان این سبک قرار بگیرد. فیلم جلوه های ویژه عالی
دارد و فیلمبرداری هم بی نقص انجام گرفته تا تماشاگران بیشترین هیجان ممکن
را تجربه کنند. اما ای کاش قهرمان داستان را فرد دیگری انتخاب می کردند تا
از حجم ایرادات به فیلم کاسته می شد. شاید اگر برای ساخت این فیلم هر شخصیت
دیگری به جز آبراهام لینکن را مد نظر می گرفتند و از دوره تاریخی وی،
داستان خون آشامی استخراج می کردند، کمتر کسی پیدا می شد که بر داستان
فانتزی فیلم ایرادی بگیرد. باید قبول کرد که شخصیت برجسته ” آبراهام لینکن ”
پتانسیل کافی برای تبدیل شدن به اکشن های رده ب هالیوودی را ندارد. البته
از این بابت کاملاً مطمئن هستم که این مورد، آخرین این نوع فیلمها نیست و
در آینده ای نزدیک فیلمهای دیگری با همین سبک و سیاق به اکران عمومی در
خواهند آمد. الان که فکر می کنم می بینم توماس ادیسون پتانسیل زیادی برای
تبدیل شدن به یک قهرمان اکشن را دارد و در ادامه دلایل خودم را عرض می کنم :
1- ادیسون برق را اختراع کرده پس با استفاده از همین قدرت می تواند وسائل برقی مخرب بسازد، چیزی شبیه به تبر برقی یا پالتوی برقی!
2- ادیسون شخصیت جاه طلبی داشت پس می توان از او چهره خشن و خشونت طلبی هم ترسیم کرد!
3-
و در آخر و مهمتر از همه اینکه دیگر احتیاجی به خون آشام کشی نیست چراکه
می توان ادیسون را با تمام تجهیزات برقی اش به سراغ ” تسلا ” فرستاد که
نبرد نهایی این دو را از الان می توانم بهترین سکانس نبرد سال انتخاب کنم!